یکی از چالش های حوزه توسعه و مدیریت روستایی در ایران، نبود یک نهاد سیاست گذاری جامع و پاسخگو در این حوزه می باشد و 21 نهاد متولی توسعه روستایی هم عمدتا رویکرد جزیره ای به خود گرفته اند و کمتر شاهد ایجاد یک پیوند متقابل بین این سازمان ها هستیم، وجود موازی کاری و نبود شفافیت عملکرد از دیگر چالش های سازمان های متولی روستایی در ایران می باشد.

شفافیت به عنوان آیینه تمام نمای عملکرد یک سازمان شناخته می شود که متاسفانه در حوزه مدیریت و برنامه ریزی روستایی، این مقوله کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بسیاری از سازمان ها مایل نیستند عملکرد آنها مورد بررسی قرار بگیرد و از سوی آمار و اطلاعات منتشر شده سازمانی کمتر در اختیار کاربران و محققان قرار میگیرد.

در حالیکه در اغلب کشورهای پیشرو بین دانشگاه و بخش اجرایی پیوندهای متقابلی وجود دارد و به تعابیری این دو حوزه مکمل هم هستند اما در ایران اینگونه نیست و گاهی این دو سازمان در تضاد هم عمل می کنند، بسیاری از سازمان ها خود را مبرا از تحقیقاتی می داند و دانشگاهیان را افراد آکادمیک و نه اجرایی می دانند اما سوال اینجاست جطور در کشورهای دیگر این نگاه بدبینانه وجود ندارد و طبعا شاهد وجود موفقیت چشم گیری در برنامه های توسعه ای هستیم. در یک بررسی اجمالی مشخص شد بسیاری از برنامه های توسعه ای همچون برنامه لیدر، برنامه Network Plan  با مشارکت و همراهی جامعه دانشگاهی انجام شده و چه بسا عملکرد موفقی هم داشته اند

متاسفانه در ایران، مدیران سازمانی وجود دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی را یک دشمن تلقی نموده و کمتر حاضر به پاسخگویی هستند و بعضا شاهدیم اصل درهای باز رعایت نمی شود و حاضر نیستند جامعه دانشگاهی در مجامع سازمانی حضور داشته باشند و سوال اصلی اینجاست سازمانی که نخواهد نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کند چگونه می تواند رضایت مندی جامعه روستایی را فراهم کند؟

از منظری دیگر مدیران سازمانی آنچنان نگاه بدبینانه به دانشجویان و محققان حوزه روستایی دارند که انگار مسیر آنها از دانشگاه نبوده است و از ابتدای امر، کارآمد و با تجربه بوده اند، تا زمانیکه ما نخواهیم نقد شویم و هنر نقادی را قبول کنیم ما راه به جای نخواهیم برد

یادمان نرود که هدف همه سازمان ها، خدمت بی منت به جامعه هدف که همان روستائیان است، می باشد بنابر این باید شفافیت، پاسخگویی و کارآمدی را سر لوحه کار خود قرار دهیم